مصدق ، جبهه ملي و رژيم صهيونيستي






رژيم شاه پيش از اشغال فلسطين در مهاجرت جهودها به آن سرزمين همكاري نزديك و تنگاتنگي با «آژانس يهود» داشت. وقتي فلسطين اشغال شد، رژيم صهيونيستي اعلام موجوديت كرد، رژيم شاه پس از تركيه دومين اين رو «جبهه ملي» و دولت مصدق ترفندي به كار گرفتند كه جز عوام‌فريبي نمي‌توان نام كشور اسلامي بودكه بي‌درنگ آن رژيم نامشروع را به رسميت شناخت و با «اسرائيل» داد و ستد همه‌جانبه برقرار كرد.
ملت ايران در برابر اين خيانت رژيم شاه سخت به خشم آمدند، به ويژه آنگاه كه دريافتند دولت ساعد مراغه‌اي با گرفتن رشوه كلاني از اشغال‌گران فلسطين آن رژيم غير‌قانوني را به رسميت شناخته و با آن رژيم قرارداد بازرگاني امضا كرده است! افكار عمومي خواستار قطع روابط سياسي با رژيم صهيونيستي و بازپس گرفتن شناسايي آن رژيم جعلي و غير‌قانوني بود، دكتر مصدق كه دولت خود را مردمي مي‌دانست طبيعي بود كه در برابر انزجار شديد ملت ايران نسبت به رژيم صهيونيستي و خواست قلبي آنان مبني بر بازپس‌گيري شناسايي آن رژيم و قطع هرگونه رابطه با اشغالگران نمي‌توانست بي‌تفاوت بماند، چون بي‌ترديد به زير سئوال مي‌رفت و موقعيت خود را در جامعه از دست مي‌داد، از ديگري بر آن نهاد! آنها نه شناسايي رژيم صهيونيستي را پس گرفتند و نه با آن رژيم به طور كلي قطع رابطه كردند، تنها كنسولگري ايران درفلسطين اشغالي را بستند! براساس اعلاميه رسمي دولت،‌بسته شدن كنسولگري ايران در بيت‌المقدس به سبب مشكلات مالي و به منظور صرفه‌جويي ارزي و اقتصادي وانمود شده بود و هم‌زمان پاره‌اي از سفارتخانه‌ها و نمايندگي‌هاي سياسي ايران در برخي از كشورها مانند اندونزي،‌ حبشه و مجارستان نيز با دستاويز مشكلات مالي تعطيل شد.
بدين‌گونه دولت دكتر مصدق توانست افكار ملت ايران را آرام كند و به اصطلاح ژست ضدصهيونيستي بگيرد، ليكن در پشت پرده طبق اسنادي كه به دست آمده است داد و ستد بازرگاني ميان ايران و رژيم صهيونيستي در دوران دولت مصدق ادامه داشت و نفت ايران ـ طبق قراردادـ در اختيار صهيونيست‌ها قرار مي‌‌گرفت و كالاهاي آنان نيز پيوسته وارد ايران مي‌شد. جهودها نيز از خاك ايران به شكل ترانزيت به سوي فلسطين مهاجرت مي‌كردند. اين داد و ستدها و معاملات بازرگاني از ديد برخي از دولت‌هاي عربي و روزنامه‌ها پوشيده و پنهان نمي‌ مانده و گاهي برخي از روزنامه‌هاي كشورهاي عربي با زبان گله و انتقاد از داد و ستدهاي دولت مصدق با صهيونيستها پرده بر مي‌داشتند و بند و بست‌هاي پشت پرده را بر ملا مي‌كردند.
البته ديوار حاشا نيز هميشه بلند است و نه تنها دولت مصدق، بلكه همه دولت‌هاي دوران ستم‌شاهي و حتي شخص محمد‌رضا پهلوي در خلال سلطت خود ـ به رغم روابط همه‌جانبه با صهيونيست‌‌ها ـ هرگونه داد و ستد، معامله و قرارداد ميان ايران و رژيم صهيونيستي را انكار مي‌كردند و آن را شايعه نادرست و دور از واقعيت مي‌نماياندند!
وزير اقتصاد دولت مصدق در تاريخ 3/11/1331 طي نامه‌اي به وزير امور خارجه اعلام كرد:
... اخيراً از طرف كشور اسرائيل اظهار تمايل شده كه قرارداد بازرگاني منعقد شود ودر برابر خريد خشكبار، پنبه و دانه‌هاي روغني و جو، برنج و حبوبات كشور مزبور. ديگر اقلام ضروري مورد نياز ايران را به اين كشور تحويل دهد
وزير اقتصاد اظهار داشت:
آقايان بازرگانان يا صاحب‌نظران در امور اقتصادي نيز مي‌توانند راجع به اين موضوع و شايسته بودن اين گونه مبادلات اظهار نظر نمايند!!
اين نامه وزير اقتصاد دولت مصدق گوياي اين واقعيت است كه به رغم بستن كنسولگري ايران در فلسطين اشغالي، مذاكره و گفتگو ميان دولت ايران و رژيم صهيونيستي برقرار بوده و طرفين با دست باز با يكديگر داد و ستد مي‌كردند.
از جمله سياست‌هاي رژيم صهيونيستي در برابر دولت‌هايي كه بنا داشتند با آن رژيم به شكل پنهاني سر و سري داشته باشند اين بودكه معاملات پشت پرده خود با آن دولتها را يكباره افشا مي‌كرد و با اين شگرد در واقع دو نقشه را به اجرا در مي‌آورد:
1ـ از زشتي داد و ستد دولت‌هاي اسلامي با رژيم صهيونيستي مي‌كاست و آن را گام به گام عادي مي‌ساخت.
2 ـ ‌ميان دولت‌هاي طرف حساب خود با ديگر دولت‌هاي كشورهاي اسلامي و عربي اختلاف پديد مي‌آورد و بدين‌گونه از خطر اتحاد كشورهاي اسلامي خود را مصون مي‌ساخت.
در پي قرارداد سري بازرگاني ميان دولت مصدق و رژيم صهيونيستي يكي از روزنامه‌هاي آن رژيم از روي اين معامله پرده برداشت و قرارداد پنهاني مصدقي‌ها با صهيونيست‌ها را برملا كرد.
در پي اعلام اين خبر از سوي يكي از روزنامه‌‌هاي رژيم صهيونيستي، موجي از نگراني، آزردگي و آشفتگي در ميان ملت‌هاي عرب و مسلمان پديد آمد. نخست يكي از روزنامه‌‌هاي فرانسه اين معامله را منتشر كرد.
كاردار آن روز ايران در پاريس در گزارشي به وزارت خارجه اعلام داشت:
روزنامه Agence Economique et finenciere چاپ پاريس به تاريخ 12 ژوئن 1953 خبري از تل‌آويو منتشر نموده مبني بر اينكه بين اسرائيل و ايران يك قرارداد پرداخت به مبلغ پانصد‌هزار دلار براي مبادله جنس (منجمله نفت) منعقد گرديده است.
خواهشمند است از صحت يا سقم اين خبر اين سفارت را مستحضر فرمايند...
در اين ميان وزارت بازرگاني و گمركات اردن طي بخشنامه‌اي اعلام كرد كه بازرگانان و شركت‌هاي صهيونيستي مقيم ايران كالاهاي ساخت رژيم صهيونيستي را از راه ايتاليا، فرانسه و انگلستان به ايران صادر مي‌كنند و با تغيير آرم به ديگر كشورها ارسال مي‌كنند و تأكيد كرد كه در گمرك مراقبت شود كه اين گونه كالاها از ايران به اردن وارد نشود!
وزير مختار ايران در اردن در 24 فروردين 1331 در گزارشي به وزارت امور خارجه، به گزارش يك نشريه اسرائيل در مورد همكاري دولت ايران در انتقال يهوديان اين كشور به اسرائيل اشاره كرد. در اين گزارش مي‌خوانيم:
روزنامه «ژروزالم پست» چاپ اسرائيل در شماره 14 فروردين ماه جاري خود مي‌نويسد كه آخرين هواپيماي حامل مهاجرين يهود از ايران در روز سيزدهم فروردين به فرودگاه «ليدا» وارد شده و تا اين تاريخ در حدود پنجاه هزارتن يهودي از ايران به اسراييل با هواپيما وارد شده‌‌اند و در حدود 80 هزار نفر ديگر يهودي در ايران باقي هستند و مقامات مربوطه آژانس يهود اطلاع داده‌اند كه از اين به بعد مهاجرين يهود از ايران به وسيله خشكي و از راه تركيه به اسرائيل خواهند آمد.
وزير‌مختار ـ زين‌العابدين خاكسار
مصدق و جريان وابسته به او از مواضع سرسختانه آيت‌الله كاشاني و ديگر چهره‌هاي مذهبي در قبال اشغال فلسطين توسط صهيونيست‌ها كاملاً آگاه بودند. آيت‌الله كاشاني در نطق دي ‌ماه 1326 كه در روزنامه دنياي اسلام به چاپ رسيد از ملت‌هاي مسلمان خواسته بودكه در مقابل جنايات اسرائيل عليه ملت مسلمان فلسطين ساكت ننشينند.
آيت‌الله كاشاني دراين نطق مي‌گويد:
برادران مسلمان در فلسطين گرفتار حوادث رقت‌آوري شده‌‌اند. خانه و لانه آنها در معرض مصادره از طرف يهود واقع شده، جان و مال و عرض و ناموس آنها زير دست و پاي يهود لجوج پايمال شده و مي‌شود. مسلمانان دنيا بايستي با مسلمين فلسطين ابراز همدردي كنند و تا درجه امكان به كمك آنها بشتابند.آيا رواست ذليل‌ ترين ملل عالم در مقابل مسلمين اين فجايع را مرتكب شوند و مسلمين اين فجايع را مرتكب شوند و مسلمين آرام بنشينند؟4
همچنين آيت‌الله كاشاني در بيانيه ديگري در همين سال سازمان ملل را به خاطر تقسيم فلسطين ميان يهوديان مورد حمله قرار مي‌دهد و مي‌نويسد:
مسلمانان با غيرت و تعصب، چنانچه مي‌دانيد از روزي كه سازمان ملل به ناحق حكم به تقسيم فلسطين داده و قسمتي از فلسطين را وطن يهودي‌هاي مهاجر آلماني و امريكايي و ساير نقاط عالم قرار داده، روزي نيست كه عده‌اي از برادران مسلمان شما را، يهودي‌ها، به خاك و خون نيفكنند و خانه و هستي آنها را ويران ننمايند و آنها را از جايگاه خود كه وطن اصلي آنهاست نرانند... يهودي‌ها با در دست داشتن قدرت و ثروت و اسلحه دموكراسي، دمار از روزگار اعراب و مسلمانان فقير و بينواي فلسطين كه داراي هيچ‌گونه پشتيبان و قدرت و ثروت و اسلحه نمي‌باشند درآورده، دهات و قراء و قصبات و خانه‌هاي آنها را خراب و ويران، خود آنها را از دم تيغ مي‌گذرانند. يهودي‌ها كه در اقطار عالم بي‌خانمان و رانده و متواري بوده و به دسيسه و جنايات گوناگون روزگار خود را مي‌گذرانند و هيچ‌كجا مسكن و مأوي نداشتند، تا كي خاك ذلت بر سر ما مسلمين ريخته... و در زير چنگال غدر و خيانت خود آخرين رمق حيات مسلمانان را باز ستانند؟5
دولت مصدق مي‌دانست كه آيت‌الله كاشاني در پي تشكيل يك كنگره بزرگ اسلامي از ملت‌هاي مسلمان در ايران براي مقابله با خطر صهيونيسم و ايجاد وحدت ميان مسلمانان است. اما با اين وجود نه تنها رابطه بادولت اسرائيل را قطع نكرد بلكه در پشت پرده به تقويت اين رابطه پرداخته و با ادامه صادرات نفت و ساير كالاها به اسرائيل آنها را تقويت كرد، چون قطع ارتباط با رژيم صهيونيستي و دفاع از فلسطين هيچ‌گاه خوشايند دولت امريكا نبود و دولت مصدق نمي‌خواست برخلاف سياست امريكا اقدامي صورت دهد.

پی نوشت ها :

1و 2 و 3 ـ اسناد مربوطه در بخش اسناد سايت مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي موجود است.
4 ـ آيت‌الله كاشاني و سياست،‌مهوش‌السادات علوي، مؤسسه انتشارات سوره، تهران، 1376، ص 123.
5 ـ‌ همان، ص 124 و 123.

منبع: « 15 خرداد » فصلنامه تخصصي در حوزه تاريخ پژوهي ايران معاصر ، شماره 12 ، تابستان 1386
ج/